مهارت های مدیریتی

مهارت های مدیریتی

در دنیای کسب و کار امروزی که به مدد تکنولوژی، پرشتاب به جلو در حال حرکت است، رقابت در بین مجموعه‌های اقتصادی جدی‌تر از هر زمان دیگری شده است. در این میان اما مجموعه‌هایی موفق خواهند شد و سیرشان به سمت پیشرفت خواهد بود که هوشمندانه و به‌درستی اداره شوند و یا به عبارت دیگر دارای برنامه‌ای مُدوّن و با لحاظ تمامی فاکتورهای رقابتی بازار باشند.

این مجموعه‌ها برای رسیدن‌به اهداف خود نیازمند یک سازمان‌‎دهی همه جانبه در تمامی بخش‌ها و یک انسجام و قوام مناسب با رویکرد رسیدن به بازدهی مطلوب هستند که سلسله مراتب این سازماندهی و برنامه‌ریزی در مدیریت یک مجموعه خلاصه می‌شود. مدیریت به مَثابه‌ی مغز متفکر یک سازمان یا مجموعه عمل می‌کند و تمامی تصمیم‌گیری‌ها، جهت‌دهی‌ها و هدف‌گذاری‌ها در این بخش برنامه‌ریزی می‌شود.

پس وجود بینش اقتصادی و تعیین یک استراتژی تمام عیار برای دوره‌های مختلف فعالیت‌های مجموعه از سوی مدیریت ضروری به نظر می‌رسد که لازمه‌ی آن داشتن یک دسته از مهارت‌هایی است که مدیران به کمک آن قادر به انجام وظایف خود در جایگاه ریاست مجموعه به نحو شایسته خواهند بود. از این مهارت‌ها با عنوان “مهارت های مدیریتی” یاد می‌شود.

در یک عبارت ساده می‌توان چنین گفت که مهارت‌های مدیریتی مجموعه مهارت‌هایی است که همچون ابزاری در دست مدیریت بوده تا با استفاده از آن‌ها زمینه‌ی رشد و تعالی مجموعه‌ی تحت نظرشان فراهم گردد. اما قطعاً این نوع مهارت‌ها از چند بعد قابل بررسی و ارزش‌گذاری است که در ادامه به آن‌ها پرداخته می‌شود.

نخستین و شاید خصوصی‌ترین مشخصه برای یک مدیر در سطح مدیران ماهر داشتن مهارت‌های فردی است. این دسته از مهارت‌ها در وهله‌ی نخست از داشتن اعتمادبه‌نفس بالای مدیر متولد می‌شوند. مدیری که در درون و نهادش نیروی قابل اتکایی نباشد  اساساً نمی‌تواند به اداره‌ی یک مجموعه حتی فکر کند. در مقابل مدیری که حس اعتمادبه‌نفس بالا داشته باشد در اعلام و اجرای تصمیماتش مصصم خواهد بود، دارای روحیه‌ی کاری و اجرایی مناسبی خواهد بود و در برخورد و مواجهه با مشکلات و مسائل صبور و کارآمد نشان خواهد داد. همین‌طور نظم و انضباط در رفتار یک مدیر که از آن به “دیسیپلین” نیز نام برده می‌شود عاملی بسیار تعیین‌کننده در هدایت یک مجموعه قلمداد می‌شود که در حیطه‌ی مهارت‌های فردی یک مدیر تعریف می‌شود.

فقدان دیسیپلین در یک مجموعه، رفته‌رفته بر فعالیت کارکنان مجموعه سایه می‌افکند و انگیزه‌ی آن‌ها را در ارائه و انجام وظایف سازمانی‌شان کمرنگ می‌کند، چراکه دیسیپلین نمایانگر قاطعیت در اجرای تصمیمات مدیر است و اگر این قاطعیت در نظر کارکنان مشاهده نشود به مرور بازدهی فعالیت کارکنان مجموعه را کاهش می‌دهد که این از آفت‌های یک مجموعه‌ی اقتصادی در بازار رقابتی امروز است.

باید توجه داشت که دیسیپلین در بسیاری از موارد مترادفِ تشریفات مدیریتی قرار می‌گیرد که چندان صحیح نیست. دیسیپلین یک امر ضروری برای پیشبرد اهداف یک مدیر است که بدون آن در کار کل مجموعه اخلال پدید می‌آید. یک لحظه بیاندیشید که وارد شرکت یا مجموعه‌ای می‌شوید که بی‌نظمی از همه‌ی اجزای آن به چشم می‌خورد. قطعاً به عنوان ارباب رجوع بعد از آن روز دیگر هیچ رغبتی به حضور در آن مجموعه نخواهید داشت. اما تشریفات اگرچه در جای خود دارای اثرات مثبتی هستند اما بیش‌تر نمایانگر ژست یا مُدِ رایج مدیریت یک مجموعه در مواجهه با کارکنان و یا ارباب رجوع است که بیشتر هم به موضوع رعایت سلسه مراتب سازمانی مربوط می‌شود. یک مدیر موفق همواره می‌کوشد تا دسترسی کارکنان و ارباب رجوع به خودش را آسان کند البته این به معنای وجود بی‌نظمی در این ارتباط نیست. می‌توان با نیروهای تحت هدایت رفتاری نزدیک و صمیمانه داشت اما در عین حال ترتیب و سازوکاری برای آن تعریف نمود تا این رابطه از چارچوب سازمانی خود خارج نشده و به اصطلاح لوث نشود که در آن صورت تیغه‌ی نفوذ و تاثیرگذاری دستورات و سفارشات مدیر در مجموعه کند خواهد بود که این امر روند پیشرفت مجموعه را با چالش روبرو خواهد کرد.

از جمله مهارت‌های فردی دیگری که نیاز اساسی مدیران است مهارت دیدن مشکلات کارکنان تحت مدیریت است. مدیران موفق همیشه خود را عضوی از مجموعه‌ی زیرنظرشان محسوب می‌کنند بدین معنی که هرازچندگاهی با قرار دادن فرضیِ خود در جایگاه کارکنان مجموعه، در واقع از دریچه‌ی دید آن‌ها به مجموعه نگاه می‌کنند.

در بسیاری از مواقع این تجربه دستاوردهای بسیار مطلوبی برای مدیر به همراه دارد. از جمله آن که وقتی با ذهنیت و دیدگاه نیروهای تحت مدیریت به کلیت مجموعه نگریسته شود یک سری ضعف‌ها و نارسایی‌ها که شاید لزوماً در زاویه‌ی دید یک مدیر نباشد یا چندان مهم جلوه نکند دیده شده و به اهمیت آن پی برده می‌شود. گذشته از این، هم‌طراز قرار گرفتن مدیر با کارکنان موجب دیده شدن ضعف‌ها و نمایان شدن بهتر نگرانی‌ها و دغدغه‌های کارکنان خواهد شد تا با چاره‌جویی و یافتن راه‌کارهای مناسب در کم‌ترین زمان نسبت به رفع آن‌ها اقدام شود و با این کار روند رو به رشد مجموعه با سرعت و شتاب مطلوب ادامه یابد.

فن بیان و لحن کلام یکی دیگر از نیازهای مهارتی یک مدیر موفق در شاخه‌ی مهارت‌های فردی است. مدیر باید بداند که نخستین تاثیرگذاری وی در طرف مقابل (صرف‌نظر از جایگاه شغلی مخاطب) همیشه نوع بیان مفاهیم  و تکنیک گفتن موضوعات است. اگر بیان مناسب وجود داشته باشد و مخاطب در گفتار مدیر وجود منطق، عقلانیت و ادب را حس نماید بعید است کلام در وی اثر نکند. مدیرانی که بیش‌تر با تکیه بر اهرم بیان شیوا و لطیف، گفتار منطقی و مستدل رفتار کنند بسیار موفق‌تر از مدیرانی هستند که سعی در به کرسی نشاندن حرف و نظرشان با تحکم و امرونهی دارند. قاطعیت لازم است اما با رعایت اصول احترام به مخاطب! به‌طورکلی سیاست در بیان و عملکرد یکی از خصوصیات مدیران موفق است.

علاوه‌بر مهارت‌های فردی، یک مدیر برای رهنمون ساختن مجموعه‌ی تحت مدیریتش به سوی موفقیت نیاز به مهارت‌های فنی و ادراکی نیز دارد. مهارت‌های فنی و ادراکی در واقع تمام آنچه است که مدیر در مواجهه با مسائل فنی شرکت آن‌ها را تجربه می‌کند.

توان بالای علمی مدیر در مقوله‌ای که شرکت بر مبنای آن استوار است یکی از پایه‌های ماندگاری و قوام شرکت است. مدیر باید بتواند ضمن تعامل با بخش‌ها و معاونت‌های مختلف حرف و عملکرد آن‌ها را به لحاظ فنی درک کند. توانایی تحلیل آمارها، تفسیر نمودارهای مختلف کارکرد شرکت، درک اعداد و ارقام اعلامی از سوی بخش‌های مختلف شرکت در گزارش‌های ارائه شده‌ی دوره‌ای و مواردی از این دست از بارزترین خصوصیات مدیران نخبه به‌شمار می‌آید.

مدیرانی که از ذیل تا صدر امور انجامی در مجموعه را درک کنند و در صورت لزوم چندبار در ماه شخصاً به بخش‌های مختلف شرکت سربزنند و از نزدیک با روند کاری در تماس باشند همیشه در جریان آن چه در شرکت می‌گذرد و نیز کیفیت فعالیت بخش‌های مختلف خواهند بود. در این مجموعه کارکنان همه‌ی بخش‌ها با دیدن جدیت و پیگیری مدیریت نسبت به انجام وظایف دقیق‌تر و نتیجه‌گیری بهتر ترغیب خواهند شد.

علاوه‌بر این‌ها مدیران موفق همواره اطلاعات حقوقی خویش را به روز نگه می‌دارند تا در صورت نیاز بتوانند در محاکم رسیدگی به دعاوی حقوقی از حقانیت مواضع مجموعه دفاع کنند. در مواقعی که فعالیت‌های شرکت گسترش یابد و مدیر زمان کافی برای رسیدگی به امور حقوقی را شخصاً نداشته باشد نیاز است تا یک معاونت حقوقی متشکل از وکیلان حاذق که اشراف کافی به پرونده‌های حقوقی شرکت دارند تشکیل شود تا ضمن پیگیری امور حقوقی و دعاوی شرکت مشاوره‌های لازم را در زمان موردنیاز به مدیریت ارائه دهد. مقوله‌ی معاونت می‌تواند برای سایر بخش‌های شرکت نیز ایجاد شود که این مهم به صلاح‌دید مدیریت و میزان گسترش فعالیت‌های شرکت بستگی دارد. در واقع وجود معاونت‌ها نوعی تفویض اختیارات برای مدیریت بخش‌های مختلف شرکت از سوی مدیر به معاونین است. با این عمل مدیریت اداره، روند بخش‌های مختلف را به معاونت‌ها می‌سپرد و از معاونین به شکل دوره‌ای گزارش روند کار می‌گیرد. با این کار مدیر فرصتی می‌یابد تا به امورات کلان مجموعه مانند طراحی سیاست‌های سالانه و بلند مدت رسیدگی کند.

یکی دیگر از جلوه‌های مهارت‌های مدیریتی، قدرت تعامل مدیریت با مدیران رقبا و سایر شرکت‌هاست. اصرار بر داشتن تعامل در روابط بین شرکت‌ها در حین داشتن رقابت برای جذب مشتری بیش‌تر یکی از نکات موردنظر همیشگی مدیران آینده‌نگر است. مدیران موفق می‌دانند که برای پیشبرد اهداف متعالی شرکت بدون حضور در فضای بین شرکت‌ها و آشنایی با دستاوردها و شیوه‌ی مدیریت آن‌ها به ویژه در پهنه‌ی بین‌الملل ناممکن است. همین‌طور برخی از مدیران که به موفقیت‌های ملی و یا ائتلافی می‌اندیشند همواره به دنبال همکاری‌های گسترده با رقبا با هدف گسترش فعالیت‌های شرکت و بر سر زبان انداختن هرچه بیش‌تر برند خود هستند. از این رو می‌کوشند تا با انجام پروژه‌های مشترک با آن‌ها علاوه‌بر مطرح ساختن بیش از پیش نام مجموعه‌شان در بازار به سودآوری‌های اقتصادی بزرگ‌تر نیز دست پیدا کنند.

از رهگذر این تعاملات مجموعه می‌تواند گام به گام به مسیر تعالی نزدیک‌تر شود و به تمامی اهداف تعیین شده در برنامه‌ریزی بلندمدت دست یابد.

سخن پایانی این است که مهارت‌های مدیریت تمامی اجزای یک شرکت را متاثر ساخته و در تمامی جلوه‌های رفتاری و عملکردی یک مدیر نمایان می‌شود. اما همگان می‌دانند که مهم‌ترین رکن یک ساختار اقتصادی و یک مجموعه‌ی کاری نیروی انسانی آن است. امروزه مدیران موفق ضمن آموختن مهارت‌های ارتباطی عاطفی برمبنای علم روان شناسی می‌کوشند تا ضمن ایجاد فضای رقابتی سالم بین همه‌ی رده‌های شرکت در یک فضای تعاملی ضمن ارائه مشوق‌های به‌موقع مالی و انضباطی به آن‌ها فضای عمومی شرکت را همیشه پویا و پایا حفظ کنند.

مهارت‌های موردنیاز مدیران برای سازمان‌دهی یک مجموعه رو به تعالی نشان می‌دهد که یک مدیر علاوه‌بر مهارت در تخصص کاری‌اش یک مشاور، یک روان شناس، یک اقتصاددان، یک کارشناس حقوقی، یک تحلیل‌گر مسائل مالی و حتی یک سیاست‌مدار است. مدیران برتر این گونه‌اند و همیشه به آینده‌ای روشن باور دارند چون به مسائل پیش رو از همه‌ی‌ ابعاد می‌نگرند، پس تحلیل‌شان همه‌جانبه و پیش‌بینی‌شان از آینده‌ی بازار نزدیک به واقعیت است. حالا این مدیر در حد اعلای مهارت‌های مدیریتی است!

No Comments

Post A Comment